مقدمه: داستان دو غول نفتی

در سال ۱۳۵۹، هم ایران و هم عربستان سعودی منابع زیرزمینی با ارزش‌ترین جهان را کنترل می‌کردند—نفت خام. برای دهه‌ها، این طلای سیاه بیمارستان‌ها، مدارس، جاده‌ها و رویاهای سراسر خاورمیانه را تأمین کرده بود. با این حال، تا سال ۱۴۰۴، یک ملت بنیاد اقتصادی خود را تبدیل کرده بود در حالی که دیگری در چرخه خسته‌کننده رونق و فروپاشی گیر افتاده بود. این داستان شانس یا جغرافیا نیست. این انتخاب‌ها—برخی دوراندیش، برخی فاجعه‌آمیز—و نحوه‌ای است که سیاست‌های اقتصادی سرنوشت ۲۰۰ میلیون انسان را شکل دادند.

خط شروع: ۱۳۵۹ و نفرین فراوانی نفت

وقتی نفت بی‌نهایت به‌نظر می‌رسید

سال ۱۳۵۹ نقطه عطف در بازارهای انرژی جهانی بود، اگرچه هیچ ملتی نمی‌توانست آنچه در پیش داشت را پیش‌بینی کند. قیمت نفت به ارتفاعات بی‌سابقه‌ای رسیده بود و هر دو پادشاهی را به‌طور همزمان غنی می‌کرد. عربستان سعودی تقریباً ۹.۲ میلیون بشکه در روز صادر می‌کرد، در حالی که ایران به‌طور مساوی قدرتمند بود و حجم‌های مشابهی صادر می‌کرد. خزانه‌های دولت از پترودلار سرریز می‌شدند. پروژه‌های توسعه‌ای چند برابر شدند. شهروندان دستمزدهای دولتی و یارانه‌های سخاوتمندانه‌ای دریافت می‌کردند.

با این حال، این فراوانی یک وابستگی خطرناک را پنهان می‌کرد. هر دو اقتصاد تحت اسارت یک کالای واحد شده بودند. وقتی قیمت آن کالا نوسان می‌کرد، بودجه‌های دولتی، اشتغال و ثبات ملی نیز نوسان می‌کردند. اندکی رهبر این خطر را در این لحظه پیروزی شناخت.

تفاوت حیاتی: تفکر راهبردی

آنچه ایران و عربستان سعودی را جدا می‌کرد منابع نبود—آن‌ها قابل مقایسه بودند. بینش راهبردی بود. عربستان سعودی، علیرغم ثروت نفتی گسترده، شروع به کاشت بذر برای انتقال اقتصادی کرد. ایران، در حالی که، از پترودلارها مست بود و متقاعد بود که نفت برابری دائمی را تأمین خواهد کرد.

فروپاشی: ۱۳۶۰‌ها و اولین هشدار عربستان سعودی

بحران عربستان سعودی و سازگاری

در ۱۳۶۴-۱۳۶۵، بازار نفت فاجعه‌بار فروریخت. قیمت‌ها از ۳۶ دلار بر بشکه در ۱۳۵۹ به ۱۴ دلار تا ۱۳۶۵ کاهش یافت—افت بیش از ۶۰%. تولید نفت عربستان سعودی، که به نزدیک ۱۰ میلیون بشکه در روز رسیده بود، تا ۱۳۶۵ به فقط ۲ میلیون بشکه در روز سقوط کرد، فروپاشی ۸۰%.

این لحظه وحشتناک بود. بودجه‌ها ویران شدند. ذخایر ارز خارجی تبخیر شدند. با این حال، چیز غیرمنتظره‌ای اتفاق افتاد: عربستان سعودی نه با انکار، بلکه با اقدام پاسخ داد. پادشاهی شروع کرد، تقریباً بی‌میل، به تصور زندگی فراتر از نفت.

تصمیم #۱ (خوب): عربستان سعودی پس از ۱۳۶۵ کوتاه‌های تولید اپک را با سختی‌تر اجرا کرد، بازارهای نفت جهانی را پایدار کرد و قیمت‌ها را از فروپاشی بیشتر محافظت کرد. این تنوع‌بخشی نبود، اما نظم و انضباط بود.

Assaluyeh - Iran
Assaluyeh - Photo by Abdolhassan Fazeli on Unsplash

مسیر ایران: تعارض و انزوا

برای ایران، ۱۳۶۰‌ها حتی تاریک‌تر بود. جمهوری اسلامی تازه‌تأسیس با انزوای بین‌المللی پس از انقلاب ۱۳۵۸ روبه‌رو بود. جنگ ایران-عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷) منابع ملی را مصرف کرد که می‌توانست توسعه اقتصادی را تأمین کند. درآمدهای نفتی تحت فشار باقی ماند. برخلاف عربستان سعودی، ایران بالشتی مالی برای تحمل دوره‌های طولانی کاهش و شراکت‌های راهبردی برای مدیریت بازارهای جهانی نداشت.

تصمیم #۱ (بد): ایران به اولویت‌دهی به مخارج نظامی و پروژه‌های ایدئولوژیکی به جای تنوع‌بخشی اقتصادی ادامه داد. فرصت سرمایه‌گذاری در صنایع جایگزین در این دوره بحران تقریباً از دست رفت.

دهه ۲۰۰۰: مسیرهای واگرا

بازیابی نادرست ایران و فرصت از دست رفته

بین ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸، ایران نفتی‌شدگی را تجربه کرد. تولید تا ۴.۱ میلیون بشکه در روز در ۲۰۰۷ رسید، و درآمدهای نفتی افزایش یافت. دولت محمد خاتمی و بعداً دولت محمود احمدی‌نژاد از قیمت‌های نفتی بالای جهانی سود برد.

با این حال، در اینجا ناکامی حیاتی نهفته است: به‌جای استفاده از این درآمد اضافی برای مدرنیزه کردن زیرساخت‌ها، توسعه صنایع غیرنفتی و ساخت قدرت نهادی، رهبری ایران وابستگی به نفت را دو برابر کرد. سرمایه‌گذاری در میدان‌های نفتی افزایش یافت، اما سرمایه‌گذاری در آموزش، تولید، فناوری و صنایع متنوع حداقلی بماند.

تصمیم #۲ (بد): ایران رفاه نفتی دهه ۲۰۰۰ را با عدم سرمایه‌گذاری کافی در تنوع‌بخشی اقتصادی هدر داد. وقتی درآمدهای نفتی از ۱۰۰ میلیارد دلار سالانه تجاوز کردند، مخارج دولتی برای مصرف بیشتر این وجوه بسط یافت. کمی برای روزهای سخت ذخیره شد، و کمی برای ساختن گزینه‌های جایگزین سرمایه‌گذاری شد.

عربستان سعودی: تحول آهسته اما متعمد

عربستان سعودی، برعکس، رفاه نفتی دهه ۲۰۰۰ را به‌طور راهبردی‌تری استفاده کرد. پادشاهی شروع به کار کرد:

  • سرمایه‌گذاری در زیرساخت انرژی فراتر از نفت خام (پتروشیمی، پردازش گاز طبیعی)
  • توسعه پتانسیل گردشگری
  • بسط آموزش عالی برای ساختن نیروی کار ماهر
  • افزایش تدریجی مالیات غیرنفتی و هزینه‌های دولتی
  • ایجاد صندوق سرمایه‌گذاری عمومی (PIF) برای مدیریت ثروت حاکمیتی

این تلاش‌ها در مقایسه با جنبش‌های بعدی متواضع بود، اما یک تحول فلسفی را نشان دادند: نفت دیگر فرض نمی‌شد که ابدی باشد.

تصمیم #۲ (خوب): عربستان سعودی بدون کنار گذاشتن درآمدهای نفتی، بنیاد تنوع‌بخشی را زمین‌گیری کرد. پادشاهی موقعیت خود را به‌عنوان تأمین‌کننده‌ی انرژی قابل‌اعتماد حفظ کرد در حالی که بذر‌های درآمدهای جایگزین را کاشت.

حساب‌رسی: ۱۳۹۱-۱۳۹۵ و شوک تحریم‌ها

انزوای فاجعه‌آمیز ایران

در ۱۳۹۱، تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران به اوج خود رسید. اتحادیه اروپا و ایالات متحده تحریم نفتی را اجرا کردند که قدرت ایران را برای فروش خام برای بازارهای جهانی به‌طور چشم‌گیری محدود کرد. برای ایران، این لحظه حقیقت بود—بحرانی که می‌توانست دگرگونی را تسریع کند.

آنچه اتفاق افتاد در عوض فاجعه بود.

صادرات نفتی ایران از ۲.۴ میلیون بشکه در روز در ۱۳۹۰ به ۰.۹-۱.۰ میلیون بشکه در روز تا ۱۳۹۲ فروپاشید. درآمدهای نفتی از ۹۵ میلیارد دلار در ۱۳۹۰ به ۶۹ میلیارد دلار در ۱۳۹۱ سقوط کردند—۲۷% فروپاشی در یک سال واحد، و بیشتر در سال‌های بعدی تا ۵۰% پایین‌تر از سطح ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲.

تأثیر فاجعه‌بار بود:

  • GDP ۷.۴% منقبض شد در ۱۳۹۱
  • تورم تا ۴۰% تا ۱۳۹۲ رسید
  • قیمت‌های مصرفی ۳۲% سالانه افزایش یافت
  • سرمایه‌گذاری در بخش نفت از ۲۱ میلیارد دلار به ۱۷ میلیارد دلار کاهش یافت, پروژه‌های حیاتی را به تأخیر انداخت

تصمیم #۳ (مختلط): ایران بر اثر تحریم‌ها با شتاب‌تر به صادرات پتروشیمی و تنوع‌بخشی صادرات غیرنفتی، که تا ۶۰-۷۵% کل صادرات در ۱۳۹۱ رسید، در مقایسه با ۲۴% در ۱۳۸۱ پاسخ داد. با این حال، این تلاش‌ها خیلی کم و خیلی دیر بودند. اقتصاد تحت فشار باقی ماند، با فساد، عدم‌کفایت مدیریت و ساختار‌های موازی تصمیم‌گیری (مذهبی در مقابل دولتی) تلاش‌های اصلاحی را کم‌شدت می‌کردند.

تا ۲۰۱۵، هنگامی که توافق هسته‌ای (JCPOA) تحریم‌ها را موقتاً لغو کرد، آسیب انجام شده بود. ایران سال‌های توسعه را از دست داده بود، کارگران ماهر مهاجرت کرده بودند، و ظرفیت نهادی برای تحول‌پذیری بسیار کاهش یافته بود.

oil tanker
Oil Tanker - Photo by Venti Views on Unsplash

عربستان سعودی دو برابر کند: رؤیت ۲۰۳۰

در حالی که ایران از تحریم‌ها تاب می‌خورد، عربستان سعودی یک تصمیم تاریخی گرفت. در ۲۵ اپریل ۲۰۱۶، ولیعهد محمد بن سلمان رؤیت ۲۰۳۰ را راه‌اندازی کرد، بیشترین برنامه تنوع‌بخشی اقتصادی متعهد خاورمیانه.

تصمیم #۳ (خوب): عربستان سعودی استراتژی جامع برای تحول اقتصادی خود را در قاب ۱۵ سال اعلام کرد. این دیدگاه شامل:

  • کاهش سهم نفت از درآمد دولتی از ۹۰% به کمتر از ۵۰%
  • افزایش مشارکت بخش خصوصی در GDP به ۶۵%
  • جذب ۱.۶ تریلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم
  • توسعه پروژه‌های مگا مثل NEOM (شهری مستقبلی)، پروژه دریای سرخ و مرکز تفریحی قدیہ
  • سرمایه‌گذاری در گردشگری، بهداشت و درمان، فناوری، انرژی تجدیدپذیر و تولید
  • استخدام زنان در مقیاس و ایجاد میلیون‌ها شغل بخش خصوصی

این فقط یک سند سیاست‌گذاری نبود. این انقلاب فرهنگی بود—اعلانی که عربستان سعودی دیگر هویت خود را صرفاً صادرکننده نفت قبول نمی‌کند.

لحظه حاضر: ۱۳۹۹-۱۴۰۴

ایران: تاب‌آوری بدون بازیابی

وقتی تحریم‌ها در ۱۳۹۷ بازگشتند (پس از آنکه ایالات متحده از JCPOA خارج شد)، ایران با سیاه‌ترین دوره اقتصادی خود روبه‌رو شد. تولید نفت به‌طور چشم‌گیری کاهش یافت. با این حال، به‌طور قابل‌توجهی، ایران به‌طور کامل فروپاشید.

دولت ایران، وادار شده به حالت بقا، ظرفیت اقتصادی غیرنفتی واقعی را توسعه داده بود. صادرات پتروشیمی ادامه یافت. تولید کشاورزی بسط یافت. بخش‌های تولیدی کوچک تاب‌آورد. اقتصاد به‌طور عمیق ناکارآمد و مبارزه‌کننده بود، اما چندین ستون داشت نه یک.

وضعیت فعلی (۱۴۰۴):

  • صادرات نفتی: ۱.۵۷ میلیون بشکه در روز (کاهش ۶۳% از اوج ۱۳۸۳)
  • تولید نفتی: ۳.۲۱ میلیون بشکه در روز (کاهش ۲۲% از اوج ۱۳۸۶)
  • اقتصاد: تحت تحریم، ایزوله شده، درگیر تورم و بیکاری، پھر جزئی‌اً متنوع‌شده
  • فرصت از دست رفته: اگر ایران در دهه‌های ۱۳۷۰-۱ۃ۸۰ تنوع‌بخشی را اعتنا می‌کرد، می‌توانست اقتصادی متاب‌آورتر برای تحمل تحریم‌ها بسازد

عربستان سعودی: دگرگونی درحال انجام

تا ۱۴۰۴، رؤیت ۲۰۳۰ عربستان سعودی دستاوردهای قابل‌توجهی را تحقق بخشیده است:

معیار هدف ۲۰۱۶ دستاورد ۲۰۲۴ پیشرفت
درآمدهای غیرنفتی دولتی - ۱۳۷.۲۹ میلیارد دلار افزایش ۱۱۳% از پایه ۲۰۱۶
سهم بخش خصوصی در GDP ۴۰% ۴۷% نزدیک شدن به هدف ۲۰۳۰ ۶۵%
نرخ بیکاری - ۷% (پایین‌ترین سال‌های اخیر) هدف ۵ سال زودتر محقق شد
دارایی‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی ۲۴۱ میلیارد دلار ۹۴۱ میلیارد دلار افزایش ۳۹۰%; هدف بازنگری‌شده ۲۰۳۰: ۲.۶۷ تریلیون دلار
رشد GDP غیرنفتی - ۶۸۱ میلیارد دلار CAGR ۳.۰۱%
بازدید گردشگری ۹ میلیون بیش از ۱۶ میلیون صنعت گردشگری پس از کرونا رونق‌می‌گیرد
اکتشاف معدن جدید - ارزیابی‌شده در ۲.۵۱ تریلیون دلار رونق معدن بزرگ ظاهر می‌شود

وضعیت فعلی (۱۴۰۴):

  • صادرات نفتی: ۶.۰۵ میلیون بشکه در روز (پایدار، راهبردی)
  • تولید نفتی: ۱۰ میلیون بشکه در روز (بهینه‌شده، نه حداکثری)
  • اقتصاد: در حال تنوع‌بخشی تدریجی، جذب سرمایه‌گذاری جهانی، ساخت صنایع جدید
  • موقعیت راهبردی: در حال انتقال از صادرکننده نفت به قدرت سرمایه‌گذاری منطقه‌ای

تفاوت‌های حیاتی: چرا یکی رشد یافت و دیگری تزلزل خورد

۱. زمان‌بندی تصمیم‌گیری

عربستان سعودی قبل از اینکه مجبور شود، درباره تنوع‌بخشی فکر کردن شروع کرد. ایران فقط هنگامی شروع کرد که مجبور شد توسط شوک بیرونی. برنامه‌ریزی راهبردی زود افزایش انتقالی آهسته و پایدار را امکان‌پذیر می‌کند. تغیر تحت فشار دیرهنگام بی‌نظم و ناقص است.

۲. ثبات سیاسی و ظرفیت نهادی

تصمیم‌گیری متمرکز عربستان سعودی—به‌رغم محدودیت‌های خودکام آن—اجرای سریع سیاست را امکان‌پذیر کرد. دولت می‌توانست بودجه‌ها را تغییر مسیر داده، پروژه‌های مگا را راه‌اندازی و استراتژی‌های بلندمدت را دوام دهد بدون موانع پارلمانی یا مراکز قدرت رقیب.

ایران چالش مخالفی را روبه‌رو بود. ساختار‌های موازی تصمیم‌گیری (روحانی و دولتی)، وزارتخانه‌های رقیب، فساد بالا و بن‌بست سیاسی تحول جامع را سخت می‌کردند. رهبران با نیت نیک مثل خاتمی و روحانی تنوع‌بخشی را سعی کردند اما قدرت نهادی برای نادیده‌گرفتن منافع متجذر را نداشتند.

۳. ظرفیت مالی

ذخایر نفتی بزرگتر عربستان سعودی، حجم تولید بالاتر و متحدان راهبردی انعطاف‌پذیری مالی فراهم کردند برای سرمایه‌گذاری در تنوع‌بخشی بدون کاهش فوری مخارج. تولید فعلی کوچکتر ایران و انزوا این تعادل را سخت‌تر می‌کردند.

۴. شراکت‌های راهبردی

عربستان سعودی موقعیت ژئوپلیتیکی خود را برای جذب سرمایه‌گذاران جهانی، شراکت‌های فناوری و شرکت‌های چندملی استفاده کرد. انزوای ایران چنین شراکت‌هایی را محدود می‌کرد، انتقال فناوری و همکاری بین‌المللی را سخت‌تر می‌کرد.

۵. تعهدات ایدئولوژیکی

عربستان سعودی، در دنبال کردن رؤیت ۲۰۳۰، درباره نقش مستمر نفت عملی‌گرا باقی ماند. پادشاهی هرگز وعده نکاشت که نفت را کنار بگذارد—فقط سلطه آن را کاهش دهد.

رهبری ایران، مقید به ایدئولوژی انقلابی، تلاش برای دنبال کردن مدرنیزاسیون اقتصادی و حفظ سازگاری ایدئولوژیکی به‌طور همزمان تزلزل می‌خوردند. این فلج تصمیم‌گیری حیاتی ایجاد کردند.

هزینه انسانی: این انتخاب‌ها برای شهروندان چه معنی دارند

داستان‌های اقتصادی ایران و عربستان سعودی در نهایت داستان‌های انسانی هستند.

در ایران:

تحریم‌های اقتصادی و تنوع‌بخشی از دست رفته:

  • بیکاری مستقل، به‌خصوص در میان جوانان
  • خروج استعداد با‌هنر هنگام مهاجرت شهروندان تحصیل‌کرده به‌دنبال فرصت‌ها
  • تورمی که قدرت خریدی و پس‌انداز را فرسایش می‌کند
  • دسترسی محدود به فناوری‌های وارداتی و دارو‌ها
  • ظرفیت کاهش یافته دولت برای تأمین بهداشت و درمان، آموزش و خدمات اجتماعی

در عربستان سعودی:

رؤیت ۲۰۳۰ تولید کرده است:

  • میلیون‌ها شغل بخش خصوصی، بیکاری را کاهش می‌دهد
  • فرصت‌های بسط یافته در گردشگری، فناوری و سرگرمی‌های
  • بسط مشارکت نیروی زنان (از ۲۲% در ۲۰۱۶ به بیش از ۳۵% تا ۲۰۲۴)
  • صنایع سرگرمی و فرهنگی جدید که پیش‌تر مجاز نبودند
  • تاب‌آوری اقتصادی بیشتر با رشد درآمدهای غیرنفتی

نه کدام ملت نتیجه کامل را حقق کرده است. عربستان سعودی هنوز با تولیدات نیروی کار، نوآوری فناوری و سرعت تنوع‌بخشی واقعی می‌جنگد. ایران هنوز با تحریم‌ها، سوءمدیریت و بار دهه‌ها زیرسرمایه‌گذاری می‌جنگد.

با این حال، تراجکتوری واضح است: عملی راهبردی زود گزینه‌های آفرید. عملی تاخیری آن‌ها را محدود می‌کند.

درس‌ها برای اقتصادهای وابسته به نفت

مقایسه ایران-عربستان سعودی درس‌های اساسی برای ۵۰+ کشوری که اقتصاد‌های آن‌ها به نفت وابسته‌اند ارائه می‌دهد:

  1. تنوع‌بخشی نمی‌تواند برای بحران انتظار بکشد. کشورهایی که در دوران فراوانی برنامه‌ریزی می‌کنند نتایج بهتری نسبت به کشورهایی که مجبور شده‌اند در دوران کمی تطبیق یابند دارند.
  2. قدرت نهادی از منابع بیشتر اهمیت دارد. هر دو ملت نفت داشتند. فقط یکی ظرفیت نهادی برای تحول سیاست در مقیاس بزرگ داشت.
  3. قدم‌های کوچک ترکیب می‌شوند. سرمایه‌گذاری‌های متواضع عربستان سعودی دهه ۲۰۰۰ بنیاد رؤیت ۲۰۳۰ بود. فقدان سرمایه‌گذاری‌های مشابه ایران به معنای شروع از نزدیک صفر هنگام تحول فوری بود.
  4. انزوای بیرونی افول درونی را تسریع می‌کند. تحریم‌های ایران اقتصادی مخرب بودند، اما آن‌ها نیز نشان دادند که اقتصاد تا چه میزان وابسته شده بود. کشورهایی با اقتصادهای متنوع و شبکه‌شده انزوا را بهتر از آن‌های اقتصاد‌های متمرکز و ضعیف تحمل می‌کنند.
  5. اراده سیاسی ثبات نیاز دارد. رؤیت ۲۰۳۰ تغییرات ولی‌عهدین چندگانه و تغییرات سیاسی را تحمل کرده است زیرا به‌تدریج در هویت ملی تعریف شده است. تلاش‌های اصلاح ایران بارها توسط تغییر رهبری و فصل‌های سیاسی منحرف شده است.

نتیجه‌گیری: جاده‌های پیش‌نروفته

ایستادن در ۱۳۵۹، با درآمدهای نفتی افزایش‌یافته و آینده ظاهراً ایمن، نه ایران و نه عربستان سعودی نمی‌توانست ۱۴۰۴ را پیش‌بینی کند. با این حال، بذر‌های سرنوشت‌های متفاوت آن‌ها در آن تصمیم‌های زودهنگام کاشته شد.

ایران انتخاب کرد که معتقد باشد نفت اقتصادش را ابداً پایداری خواهد بخشید. وقتی این باور ناکام شد، کشور نهادها، شراکت‌ها و پایه اقتصادی متنوعی برای تطبیق سریع نداشت. نتیجه کشوری از پتانسیل فوق‌العاده—ذخایر نفتی گسترده، مردم ماهر، تاریخ غنی و موقعیت راهبردی—محصور شده توسط دهه‌ها فرصت از دست رفته و مقید توسط فشار بیرونی است.

عربستان سعودی متفاوت انتخاب کرد. به‌تدریج و ناقص، اقتصادی فراتر از نفت را تصور کردن شروع کرد. وقتی رؤیت ۲۰۳۰ راه‌اندازی شد، انقلابی نبود—این تتویج دهه‌ها ساخت نهادی ساکت، تنوع شراکت‌های روابط و سرمایه‌گذاری راهبردی بود.

امروز، در ۱۴۰۴، هر دو ملت هنوز نفت صادر می‌کند. هر دو به درآمدهای انرژی وابسته‌اند. اما عربستان سعودی آینده‌ای فراتر از نفت ساخت است، در حالی که ایران هنوز جنگیدن برای بقا در بازده نفتی سقوط‌کننده است.

درس ساده‌تر و جهانی‌تر است: در جهانی نامعین، گزینه‌های متعدد امنیت است. عملی راهبردی زود گزینه‌های آفرید. عملی تاخیری آن‌ها را محدود می‌کند.

برای ایران، هزینه عدم‌اقدام غیر قابل‌محاسبه بود. برای عربستان سعودی، سرمایه‌گذاری در تحول سود ترکیبی مختلفی می‌بخشد. تفاوت بین دو ملت شانس نیست. این انباشت انتخاب‌های دهه‌ها پیش‌تر است.